شفاف سازی:
دوستان و کاربران عزیز وان مووی لطفا دقت نمایید که کلیه لینک های دانلود و پخش های آنلاین دانلود فیلم ماتریکس 1 The Matrix 1 1999 در سایت بدون کوچکترین دستکاری و بدون سانسور می باشد؛ لذا از باز کردن تیکت و پرسیدن این سوال خودداری نمایید. با تشکر (تیم وان مووی)
ماتریکس یک فیلم اکشن علمی تخیلی محصول سال ۱۹۹۹ به نویسندگی و کارگردانی خانواده واچوفسکی است. این اولین قسمت از مجموعه فیلم های ماتریکس با بازی کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری آن ماس، هوگو ویوینگ و جو پانتولیانو است و آینده ای دیستوپیایی را به تصویر می کشد که در آن بشریت ناآگاهانه در درون ماتریکس گیر افتاده است، واقعیتی شبیه سازی شده که هوشمندانه است. ماشین ها برای منحرف کردن حواس انسان ها در حالی که از بدن آنها به عنوان منبع انرژی استفاده می کنند ساخته اند. زمانی که برنامه نویس کامپیوتر توماس اندرسون با نام مستعار هکری “نئو” حقیقت را فاش می کند، همراه با سایر افرادی که از ماتریکس آزاد شده اند به شورش علیه ماشین ها می پیوندد.
ماتریکس نمونه ای از زیرژانر سایبرپانک علمی تخیلی است. رویکرد واچوفسکی ها به صحنه های اکشن تحت تاثیر فیلم های انیمه و هنرهای رزمی قرار گرفت، استفاده از طراحان رقص مبارزه و تکنیک های وایر فو از سینمای اکشن هنگ کنگ بر مجموعه فیلم های ماتریکس و برخی دیگر از فیلم های اکشن هالیوود، غار افلاطون و جوامع هکری Telnet در دهه 90 تأثیر گذاشت. . این فیلم عباراتی مانند قرص قرمز را رایج کرد و جلوهای بصری به نام «زمان گلوله» معرفی کرد که در آن ادراک بیشتر از شخصیتهای خاص با اجازه دادن به کنش درون یک عکس در حرکت آهسته در حالی که به نظر میرسد دوربین حرکت میکند نشان داده میشود. از طریق صحنه با سرعت عادی، اجازه می دهد تا حرکات تند شخصیت های خاص به طور عادی درک شود.
ماتریکس در 31 مارس 1999 در سینماهای ایالات متحده اکران شد و با استقبال گسترده منتقدان روبرو شد، آنها جلوه های بصری نوآورانه، سکانس های اکشن، فیلمبرداری و ارزش سرگرمی آن را ستایش کردند و با فروش بیش از 460 میلیون دلار در باکس آفیس موفقیت چشمگیری داشت. با بودجه 63 میلیون دلاری، تبدیل به پردرآمدترین فیلم برادران وارنر در سال 1999 و چهارمین فیلم پرفروش آن سال شد. در هفتاد و دومین دوره جوایز اسکار، این فیلم برنده هر چهار بخش بهترین جلوههای بصری، بهترین تدوین فیلم، بهترین صداگذاری و بهترین تدوین صدا شد. این فیلم همچنین جوایز متعدد دیگری از جمله بهترین صدا و بهترین جلوههای ویژه بصری در پنجاه و سومین دوره جوایز فیلم آکادمی بریتانیا را دریافت کرد و واچوفسکیها جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلم علمی تخیلی را در بیست و ششمین دوره جوایز ساترن دریافت کردند. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران در نظر گرفته میشود و در سال ۲۰۱۲، این فیلم به دلیل اهمیت فرهنگی، تاریخی و زیباییشناختی توسط کتابخانه کنگره برای نگهداری در فهرست ملی فیلم ایالات متحده انتخاب شد.
موفقیت این فیلم منجر به انتشار دو دنباله فیلم بلند در سال 2003 شد، The Matrix Reloaded و The Matrix Revolutions که توسط واچوفسکی ها نویسندگی و کارگردانی شد. فرنچایز ماتریکس از طریق تولید کتابهای کمیک، بازیهای ویدیویی و یک فیلم گلچین متحرک به نام The Animatrix که واچوفسکیها به شدت درگیر آن بودند، گسترش بیشتری یافت. این فرانچایز همچنین الهامبخش کتابها و نظریههایی است که برخی از ایدههای مذهبی و فلسفی را که در فیلمها به آنها اشاره میشود، گسترش داده است. چهارمین فیلم با نام رستاخیز ماتریکس در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۱ اکران شد.
در یک هتل متروکه، یک جوخه پلیس Trinity را زیر پا می گذارد، که با توانایی های فوق بشری بر آنها چیره می شود. او فرار می کند، توسط پلیس و گروهی از ماموران مناسب تعقیب می شود که قادر به انجام کارهای فوق بشری مشابه هستند. او به زنگ تلفن عمومی پاسخ می دهد و ناپدید می شود.
برنامه نویس کامپیوتر توماس اندرسون، که با نام مستعار هک خود “نئو” شناخته می شود، از برخوردهای آنلاین مکرر با عبارت “ماتریکس” متحیر شده است. ترینیتی با او تماس می گیرد و به او می گوید مردی به نام مورفئوس پاسخ هایی را که نئو به دنبال آن است دارد. تیمی از ماموران و پلیس به رهبری مامور اسمیت برای جستجوی او به محل کار نئو می رسند. اگرچه مورفیوس تلاش می کند نئو را به سمت امن هدایت کند، نئو به جای اینکه خطر فرار خطرناک را به خطر بیندازد، تسلیم می شود. ماموران در ازای کمک به نئو برای یافتن مورفئوس، که به ادعای آنها تروریست است، پیشنهاد پاک کردن سابقه جنایی نئو را می دهند. هنگامی که نئو از همکاری امتناع می کند، دهان او را می بندند، او را می چسبانند و یک “حشره” رباتیک را در شکم او کاشته می کنند. نئو از چیزی که معتقد است یک کابوس است بیدار می شود. اندکی بعد، ترینیتی نئو را برای ملاقات با مورفیوس می برد و او باگ را از نئو حذف می کند.
مورفیوس به نئو بین دو قرص انتخاب میکند: قرمز برای افشای حقیقت ماتریکس، یا آبی برای اینکه نئو همه چیز را فراموش کند و به زندگی قبلی خود بازگردد. نئو قرص قرمز را مصرف میکند و واقعیت او شروع به تحریف میکند و در یک غلاف پر از مایع در میان غلافهای بیشماری دیگر که شامل انسانهای دیگر است، بیدار میشود. سپس او را سوار کشتی پرنده مورفیوس، نبوکدنزار می کنند. در حالی که نئو از یک عمر عدم فعالیت بدنی در غلاف بهبود می یابد، مورفیوس وضعیت را توضیح می دهد: در اوایل قرن بیست و یکم، جنگی بین بشریت و ماشین های هوشمند در گرفت. پس از اینکه انسانها دسترسی ماشینها به انرژی خورشیدی را مسدود کردند، ماشینها با به بردگی گرفتن انسانها و بهرهبرداری از نیروی بیوالکتریک آنها پاسخ دادند و در عین حال ذهنشان را در ماتریکس آرام نگه داشتند، واقعیت شبیهسازی شدهای که از جهان در سال 1999 الگوبرداری شد. در سالهای بعد، انسان های آزاد باقی مانده به شهر زیرزمینی صهیون پناه بردند.
مورفیوس و خدمهاش گروهی از شورشیان هستند که به ماتریکس هک میکنند تا انسانهای برده را از برق بکشند و آنها را به خدمت بگیرند. درک آنها از ماهیت شبیه سازی شده ماتریکس به آنها اجازه می دهد تا قوانین فیزیکی آن را خم کنند. مورفیوس به نئو هشدار می دهد که مرگ در ماتریکس بدن فیزیکی را نیز می کشد و توضیح می دهد که Agents برنامه های حساسی هستند که تهدیدات سیستم را از بین می برند، در حالی که ماشین هایی به نام Sentinels شورشیان را در دنیای واقعی از بین می برند. مهارت نئو در طول آموزش مجازی، باور مورفئوس را مبنی بر اینکه نئو “یک نفر” است، تقویت می کند، انسانی که برای آزادی بشر پیشگویی شده است. این گروه برای بازدید از اوراکل وارد ماتریکس میشوند، برنامهای شبیه به پیامبر که پیشبینی میکرد که One ظهور کند. او به نئو اشاره می کند که او یکی نیست و هشدار می دهد که باید بین زندگی مورفئوس و زندگی خودش یکی را انتخاب کند. قبل از اینکه بتوانند ماتریکس را ترک کنند، ماموران و پلیس به گروه کمین میکنند، سایفر، یکی از خدمه ناراضی که به مورفئوس خیانت کرده است، در ازای قراردادی که دوباره به ماتریکس متصل میشود تا زندگی راحت داشته باشد.
برای خرید زمان برای دیگران، مورفیوس با اسمیت مبارزه می کند و اسیر می شود. سایفر از ماتریکس خارج می شود و سایر خدمه را در حالی که بیهوش دراز می کشند می کشد. قبل از اینکه سایفر بتواند نئو و ترینیتی را بکشد، تانک عضو خدمه به هوش می آید و او را قبل از بیرون کشیدن نئو و ترینیتی از ماتریکس می کشد. ماموران از مورفیوس بازجویی می کنند تا کدهای دسترسی او به رایانه اصلی در Zion را بیاموزند، که به آنها اجازه می دهد آن را از بین ببرند. همانطور که اوراکل پیشگویی کرده بود، نئو تصمیم می گیرد برای نجات مورفئوس به ماتریکس بازگردد. ترینیتی اصرار دارد که او را همراهی کند. هنگام نجات مورفئوس، نئو به توانایی های خود اعتماد می کند و شاهکارهایی را انجام می دهد که قابل مقایسه با ماموران است.
پس از اینکه مورفیوس و ترینیتی با خیال راحت از ماتریکس خارج شدند، اسمیت کمین می کند و به نظر می رسد که نئو را می کشد. در حالی که گروهی از نگهبان به نبوکدنزار حمله می کنند، ترینیتی به عشق خود به نئو اعتراف می کند و می گوید که اوراکل به او گفته که عاشق یکی خواهد شد. نئو با توانایی های جدید برای درک و کنترل ماتریس احیا شده است. او به راحتی اسمیت را شکست می دهد و باعث می شود که سایر ماموران فرار کنند و او ماتریکس را ترک می کند درست همانطور که پالس الکترومغناطیسی کشتی نگهبانان را از کار می اندازد. در بازگشت به ماتریکس، نئو یک تماس تلفنی برقرار میکند و به ماشینها قول میدهد که «دنیایی که در آن هر چیزی ممکن است» به زندانیانشان نشان دهد. تلفن را قطع می کند و پرواز می کند.
همچنین ببینید: لیست شخصیت های سریال Matrix
کیانو ریوز در نقش نئو: یک برنامه نویس کامپیوتر به نام توماس آ. اندرسون که مخفیانه به عنوان هکری به نام نئو فعالیت می کند. ریوز شخصیت خود را به عنوان کسی توصیف کرد که احساس می کرد چیزی اشتباه است و در جستجوی مورفئوس و حقیقت بود تا رهایی یابد. ویل اسمیت نقش نئو را برای ساختن غرب وحشی وحشی به دلیل شک و تردید نسبت به جلوه های ویژه جاه طلبانه فیلم رد کرد. او بعداً اظهار داشت که در آن زمان “به اندازه کافی به عنوان یک بازیگر به بلوغ نرسیده” و اگر این نقش را به او می دادند، “آن را به هم می زد”. اسمیت ریوز را به خاطر نقش آفرینی اش تحسین کرد. نیکلاس کیج نیز به دلیل “تعهدات خانوادگی” این نقش را رد کرد. برادران وارنر برای این نقش به دنبال برد پیت یا وال کیلمر بودند. زمانی که هر دو رد کردند، لئوناردو دی کاپریو در ابتدا این نقش را پذیرفت، اما در نهایت آن را رد کرد زیرا نمیخواست مستقیماً پس از تایتانیک یک فیلم جلوههای بصری بسازد. استودیو برای ریوز تلاش کرد که نقش را بر جانی دپ، انتخاب اول واچوفسکی ها برد. لورنزو دی بوناونتورا اظهار داشت که فیلمنامه نیز با پیشنهاد بازنویسی نئو به عنوان یک زن برای ساندرا بولاک ارسال شده است.
لارنس فیشبرن در نقش مورفئوس: انسانی آزاد شده از ماتریکس و ناخدای نبوکدنصر. فیشبرن اظهار داشت که وقتی فیلمنامه را خواند، متوجه نشد که چرا دیگران آن را گیج کننده می دانند. با این حال، او شک داشت که آیا فیلم هرگز ساخته شود، زیرا “بسیار هوشمندانه” بود. خانواده واچوفسکی به فیشبرن دستور دادند که بازی خود را بر اساس شخصیت مورفئوس در کمیک های نیل گیمن Sandman قرار دهد. گری اولدمن، ساموئل ال جکسون و وال کیلمر نیز برای این نقش در نظر گرفته شده بودند.
کری آن ماس در نقش ترینیتی: انسانی که توسط مورفئوس، یکی از خدمه کشتی نبوچاد نزار آزاد شد و بعداً به علاقه رمانتیک نئو
جنت جکسون در ابتدا برای این نقش مورد نظر قرار گرفت، اما درگیریهای برنامهریزی مانع از پذیرش آن شد. او در مصاحبه ای اظهار داشت که نپذیرفتن این نقش برایش سخت بوده است، بنابراین او بعداً در قسمت میانی «Intro» و «Outro» در دهمین آلبوم استودیویی خود «Discipline» به The Matrix اشاره کرد. به ساندرا بولاک که قبلا برای نقش نئو از او دعوت شده بود، نقش ترینیتی نیز به او پیشنهاد شد، اما او آن را رد کرد. رزی پرز، سلما هایک و جادا پینکت اسمیت (که بعداً در قسمتهای بعدی نقش نیوب را بازی کرد) برای این نقش تست دادند.
هوگو ویوینگ در نقش مامور اسمیت: یک برنامه حساس “مامور” از ماتریکس که هدف آن نابود کردن صهیون و جلوگیری از خروج انسان ها از ماتریکس است. بر خلاف دیگر ماموران، او جاه طلبی دارد تا خود را از وظایف خود رها کند. ویوینگ اظهار داشت که بازی این شخصیت را سرگرم کننده و لذت بخش می داند. او یک لهجه خنثی اما با شخصیت خاص تر برای نقش ایجاد کرد. او می خواست اسمیت نه رباتیک باشد و نه انسانی و همچنین گفت که صدای واچوفسکی ها بر صدای او در فیلم تاثیر گذاشته است. وقتی فیلمبرداری شروع شد، ویوینگ اشاره کرد که از اینکه بخشی از چیزی باشد که او را گسترش دهد هیجان زده است. این نقش به ژان رنو پیشنهاد شد، اما حاضر نشد برای تولید به استرالیا برود.
جو پانتولیانو در نقش سایفر: انسان دیگری که توسط مورفئوس آزاد شد، و یکی از خدمه نابوکادنزار، اما فردی که از خوردن قرص قرمز پشیمان شد و به دنبال بازگرداندن او به ماتریکس بود، بعداً شورشیان را به مامور اسمیت خیانت کرد. پانتولیانو قبل از حضور در ماتریکس با بازی در فیلم Bound در سال 1996 با واچوفسکی ها کار کرده بود.
مارکوس چونگ در نقش تانک: «اپراتور» برادر نبوکدنصر و دوزر. آنها هر دو انسانهای «طبیعی» (در مقابل پرورشیافته) هستند که خارج از ماتریکس متولد شدهاند.
مت دوران در نقش موش: یک انسان آزاد شده و یک برنامه نویس در نبوکدنصر.
روآن ویت در نقش The Spoon Boy، یک پیامبر جوان که یاد گرفته است چگونه دنیای ماتریکس را دستکاری کند. او که به ظاهر عاقل است فراتر از سالهایش، به نئو میآموزد که چگونه قدرتهایش را توسعه دهد و در فیلمها و رمانهای گرافیکی به او خرد و انگیزه میدهد.
گلوریا فاستر در نقش The Oracle: پیامبری که هنوز در ماتریکس زندگی می کند و با آینده نگری و خرد خود به انسان های آزاد شده کمک می کند.
آنتونی ری پارکر در نقش Dozer: Pilot of the Nebuchadnezzar. او برادر تانک است و مانند او خارج از ماتریکس به دنیا آمده است.
جولیان آراهانگا در نقش آپوک: یک انسان آزاد شده و یک خدمه در نبوکدنصر.
بلیندا مک کلوری در نقش سوییچ: انسانی که توسط مورفئوس آزاد شد و یکی از خدمه کشتی نبوکدنزار.
پل گدارد در نقش مامور براون: یکی از دو برنامه حساس “عامل” در ماتریکس، که با مامور اسمیت برای نابود کردن Zion و جلوگیری از فرار انسان ها از سیستم همکاری می کند.
رابرت تیلور در نقش مامور جونز: یکی از دو برنامه حساس “مامور” در ماتریکس که با مامور اسمیت برای نابودی صهیون و جلوگیری از فرار انسان ها از سیستم همکاری می کند.
آدا نیکودمو در نقش DuJour: اشاره ای به خرگوش سفید در ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب.
در سال 1994، خانواده واچوفسکی فیلمنامه فیلم Assassins را به کمپانی برادران وارنر ارائه کردند. پس از اینکه لورنزو دی بوناونتورا، رئیس تولید وقت شرکت، فیلمنامه را خواند، تصمیم گرفت حقوق آن را بخرد و دو عکس دیگر به نامهای Bound و The Matrix را در قرارداد گنجاند. اولین فیلمی که واچوفسکی ها کارگردانی کردند، مقید بود، سپس به موفقیت منتقدان رسید. با استفاده از این شتاب، آنها بعداً خواستار کارگردانی The Matrix شدند. ریوز گفت که آواتار ماتریکس در پیش نویس اولیه فیلمنامه «جنسی متفاوت از واقعیت صهیون» بود، اما استودیو برای آن نسخه آماده نبود.
در سال 1996، واچوفسکی ها نقش نئو را به ویل اسمیت دادند. اسمیت در کانال یوتیوب خود توضیح داد که ایده این بود که او نئو باشد، در حالی که قرار بود وال کیلمر نقش مورفیوس را بازی کند. او بعداً توضیح داد که کاملاً مفهوم را درک نکرده است و او نقش را رد کرد و به جای آن از غرب وحشی وحشی فیلمبرداری کرد.
جوئل سیلور تهیه کننده به زودی به پروژه پیوست. اگرچه این پروژه حامیان کلیدی از جمله سیلور و دی بوناونتورا برای تأثیرگذاری بر شرکت داشت، اما «ماتریکس» همچنان یک سرمایه گذاری بزرگ برای برادران وارنر بود که باید 60 میلیون دلار برای ساخت فیلمی با بازیگران برجسته و جلوه های ویژه دشوار سرمایه گذاری می کرد. بنابراین، واچوفسکی ها، هنرمندان کتاب های مصور زیرزمینی، جئوف دارو و استیو اسکروچه را استخدام کردند تا یک استوری برد 600 صفحه ای، شات به شات برای کل فیلم بکشند. استوری بورد در نهایت مورد تایید استودیو قرار گرفت و تصمیم بر این شد که در استرالیا فیلمبرداری شود تا از بودجه حداکثر استفاده را ببرد. به زودی، ماتریکس محصول مشترک برادران وارنر و روستای رودشو پیکچرز شد. به گفته ویراستار زک استنبرگ در تراک تفسیر صوتی DVD، تیم سازنده ویرایشی از اولین دقایق فیلم (شامل برخورد ترینیتی با پلیس و ماموران) را برای مدیران وارنر ارسال کرد و از آن به بعد از “حمایت کامل وارنر از فیلم” برخوردار شد.
بازیگران باید قادر به درک و توضیح ماتریکس بودند. شبیهسازی و شبیهسازی فیلسوف فرانسوی ژان بودریار برای اکثر بازیگران اصلی و خدمه لازم بود. در اوایل سال 1997، واچوفسکیها ریوز را به خواندن Simulacra و Simulation، کوین کلی خارج از کنترل: زیستشناسی جدید ماشینها، سیستمهای اجتماعی و دنیای اقتصاد، و ایدههای دیلن ایوانز در مورد روانشناسی تکاملی حتی قبل از اینکه فیلمنامه را باز کنند، بخواند، و در نهایت او قادر بود تمام نکات ظریف فلسفی را توضیح دهد. ماس اظهار داشت که او با این روند مشکل داشت.
کارگردانان مدتهاست که از طرفداران سینمای اکشن هنگ کنگ بوده اند، بنابراین تصمیم گرفتند یوئن وو پینگ، طراح رقص هنرهای رزمی و کارگردان فیلم چینی را برای کار در صحنه های مبارزه استخدام کنند. برای آماده شدن برای وایر فو، بازیگران باید چندین ماه تمرین سختی می کردند. واچوفسکی ها ابتدا چهار ماه برای تمرین برنامه ریزی کردند که از اکتبر 1997 شروع شد. یوئن خوش بین بود اما وقتی متوجه شد که بازیگران چقدر نامناسب هستند نگران شد.
یوئن اجازه داد استایل بدنشان رشد کند و سپس با قدرت هر بازیگر کار کرد. او بر روی سخت کوشی ریوز، انعطاف پذیری فیشبرن، دقت ویوینگ و ظرافت زنانه ماس بنا نهاد. یوئن حرکات ماس را متناسب با مهارت و سبکی او طراحی کرد. قبل از پیش تولید، ریوز به دلیل فشردگی طناب نخاعی ناشی از فتق دیسک (“صبح زیر دوش می افتادم”) ستون فقرات گردنی (گردنی) خود را با هم جوش دو سطحی انجام داد. او در زمان پیش تولید هنوز در حال ریکاوری بود، اما اصرار داشت تمرین کند، بنابراین یوئن به او اجازه داد ضربات مشت و حرکات سبک تر را تمرین کند. ریوز سخت تمرین کرد و حتی در روزهای تعطیل هم درخواست تمرین کرد. با این حال، عمل جراحی همچنان باعث شد که او نتواند دو ماه از چهار ماه تمرین را ضربه بزند. در نتیجه، ریوز در فیلم لگد چندانی نکرد. ویوینگ پس از آسیب دیدگی در طول فرآیند تمرین مجبور به جراحی لگن شد.
فیلمبرداری
همه صحنهها به جز چند صحنه در استودیو فاکس در سیدنی و همچنین در خود شهر فیلمبرداری شدهاند، اگرچه مکانهای دیدنی قابل تشخیص برای حفظ تصور یک شهر عمومی آمریکایی در آن گنجانده نشده است. فیلمبرداری به ایجاد نیو ساوت ولز به عنوان یک مرکز تولید فیلم کمک کرد. فیلمبرداری در مارس 1998 آغاز شد و در اوت 1998 به پایان رسید. عکاسی اصلی 118 روز طول کشید.
به دلیل آسیب گردن ریوز (نگاه کنید به بالا)، برخی از صحنه های اکشن باید دوباره برنامه ریزی می شدند تا منتظر بهبودی کامل او باشیم. در نتیجه، فیلمبرداری با صحنه هایی شروع شد که نیازی به اعمال فیزیکی زیادی نداشتند، مانند صحنه در دفتر توماس اندرسون، اتاق بازجویی یا ماشین سواری که در آن نئو را برای دیدن اوراکل می برند. مکانهای این صحنهها شامل فواره مارتین پلیس در سیدنی، در نیمه راه بین آن و ساختمان استعماری مجاور، و خود ساختمان استعماری بود. در طول صحنه ای که روی پشت بام یک ساختمان دولتی می گذرد، تیم فیلم های اضافی از گلوله های Neo را در صورتی که روند زمان گلوله کار نمی کند، فیلمبرداری کردند. صحنه مبارزه با گلوله در پشت بام ساختمان شرکت سیمانتک در خیابان کنت، روبروی خیابان ساسکس فیلمبرداری شده است.
ماس نماهایی با حضور ترینیتی در ابتدای فیلم و تمام شیرین کاری های سیمی را خودش اجرا کرد. مجموعه روی پشت بام که ترینیتی برای فرار از دست مامور براون در اوایل فیلم از آن استفاده می کند، از تولید Dark City باقی مانده است که به دلیل شباهت های موضوعی فیلم ها، نظراتی را برانگیخته است. در حین تمرین صحنه لابی، که در آن ترینیتی روی دیوار می دود، ماس پای خود را مجروح کرد و در نهایت نتوانست آن را در یک برداشت فیلمبرداری کند. او اظهار داشت که در آن زمان تحت فشار زیادی قرار داشت و وقتی متوجه شد که قادر به انجام آن نیست، بسیار متاثر شد.
فیشبرن بعداً گفت که در حالی که برای فیلمبرداری فیلم در سیدنی بود، حال و هوای نژادپرستانه ای را تجربه کرد و این احساس شبیه آمریکای دهه 1950 بود.
مجموعه دوجو خیلی قبل از فیلمبرداری واقعی ساخته شده بود. در حین فیلمبرداری این سکانس های اکشن، تماس فیزیکی قابل توجهی بین بازیگران ایجاد شد که باعث کبودی آنها شد. مصدومیت ریوز و تمرین ناکافی او با سیم قبل از فیلمبرداری باعث شد که او نتواند ضربات سه گانه را به طور رضایت بخشی انجام دهد و از خودش ناامید شده و باعث به تعویق افتادن صحنه شد. این صحنه چند روز بعد با موفقیت فیلمبرداری شد و ریوز تنها از سه عکس استفاده کرد. یوئن طراحی رقص را تغییر داد و باعث شد بازیگران در آخرین سکانس صحنه مشت خود را بکشند و حس تمرینی ایجاد کنند.
سازندگان فیلم در ابتدا قصد داشتند صحنه مترو را در یک ایستگاه مترو واقعی فیلمبرداری کنند، اما پیچیدگی مبارزه و کار سیمی مربوط به آن مستلزم فیلمبرداری صحنه در یک مجموعه بود. این مجموعه در اطراف یک انبار قطار موجود ساخته شد که دارای ریل قطار واقعی بود. در فیلمبرداری صحنه زمانی که نئو اسمیت را به سقف کوبید، چاد استاهلسکی، بدلکار ریوز، دچار آسیب های متعددی از جمله شکستگی دنده ها، زانوها و دررفتگی شانه شد. یکی دیگر از بدلکاران توسط یک کشنده هیدرولیک در جریان شلیکی که نئو با ضربه محکمی به یک غرفه برخورد کرد، مجروح شد. ساختمان اداری که اسمیت در آن از مورفیوس بازجویی کرد مجموعه ای بزرگ بود و نمای بیرونی از داخل ساختمان یک سیکلورامای بزرگ سه طبقه بود. این هلیکوپتر یک ماکت سبک وزن در مقیاس کامل بود که توسط یک طناب سیمی آویزان شده بود و مکانیزم کج کننده ای را به کار می برد که روی تیرهای سقف استودیو نصب شده بود. این هلیکوپتر یک مینی تفنگ واقعی در کنار آن نصب شده بود که قرار بود با سرعت شلیک نیمی از معمول خود (3000 گلوله در دقیقه) بچرخد.
برای آماده شدن برای صحنه ای که در آن نئو در یک غلاف از خواب بیدار می شود، ریوز 15 پوند وزن کم کرد و تمام بدن خود را تراشید تا ظاهری لاغر به نئو بدهد. صحنه ای که در آن نئو در سیستم فاضلاب سقوط کرد، عکاسی اصلی را به پایان رساند. به گفته The Art of the Matrix، حداقل یک صحنه فیلمبرداری شده و انواع قطعات کوتاه اکشن از قسمت نهایی فیلم حذف شده است.
همچنین ببینید: The Matrix: Original Motion Picture Score و The Matrix: Music from the Motion Picture
Dane A. Davis مسئول ساخت جلوه های صوتی فیلم بود. جلوه های صوتی صحنه مبارزه، مانند صدای شلاق مشت ها، با استفاده از میله های فلزی نازک و ضبط آنها و سپس ویرایش صداها ایجاد شد. صدای بسته شدن غلاف حاوی بدن انسان تقریباً به پنجاه صدا در کنار هم نیاز داشت.
موسیقی متن فیلم توسط دان دیویس ساخته شده است. او با اشاره به اینکه آینه ها اغلب در فیلم ظاهر می شوند، خاطرنشان کرد: انعکاس قرص های آبی و قرمز در عینک مورفئوس دیده می شود. گرفتن نئو توسط ماموران از طریق آینه دید عقب موتورسیکلت ترینیتی مشاهده می شود. نئو یک آینه شکسته را مشاهده می کند که خودش را ترمیم می کند. انعکاس ها مانند قاشق خم می شوند. انعکاس هلیکوپتر با نزدیک شدن به آسمان خراش قابل مشاهده است. دیویس هنگام ایجاد موسیقی خود بر روی این موضوع تأملات تمرکز داشت، به طور متناوب بین بخشهای ارکستر و تلاش برای ترکیب ایدههای متضاد. موسیقی دیویس ترکیبی از عناصر ارکسترال، کر و سینتی سایزر است. تعادل بین این عناصر بسته به اینکه انسان ها یا ماشین ها سوژه غالب یک صحنه معین باشند متفاوت است. علاوه بر موسیقی دیویس، موسیقی متن ماتریکس همچنین دارای موسیقی از بازیگرانی مانند Rammstein، Rob Dougan، Rage Against the Machine، Propellerheads، Ministry، Lunatic Calm، Deftones، Monster Magnet، The Prodigy، Rob Zombie، Meat Beat Manifesto و مرلین منسن.
در فیلم، کدی که خود ماتریکس را می سازد اغلب به صورت شخصیت های سبز رو به پایین نمایش داده می شود. این کد از یک تایپ فیس سفارشی طراحی شده توسط سایمون وایتلی استفاده می کند که شامل تصاویر آینه ای از کاراکترهای کانا نیمه عرض و حروف لاتین غربی و اعداد عربی است. در مصاحبه ای در سال 2017 در CNET، او این طرح را به همسرش که اهل ژاپن است نسبت داد و افزود: “من دوست دارم به همه بگویم که کد ماتریکس از دستور العمل های سوشی ژاپنی ساخته شده است.” “رنگ سبز منعکس کننده رنگ سبز است که معمولاً در مانیتورهای کامپیوتر تک رنگ اولیه استفاده می شود.” لین کارترایت، ناظر جلوههای بصری در Animal Logic، با همکاری لیندزی فلی و جاستن مارشال، بر ساخت سکانس عنوان آغازین فیلم و همچنین نمای کلی کد ماتریکس در طول فیلم نظارت داشت. این تصویر شبیه تیتراژ ابتدایی فیلم سایبرپانک ژاپنی سال 1995، Ghost in the Shell است که تأثیر زیادی بر سری Matrix داشت. همچنین در فیلمهای بعدی، در وبسایت مربوطه و در بازی The Matrix: Path of Neo استفاده شد و جلوه کشویی آن در طراحی برخی پوسترهای سری Matrix منعکس شده است. این کد در سال 1999 جایزه دوم جسی گارسون را برای تایپوگرافی درون فیلم یا سکانس اعتبار اولیه دریافت کرد.
طراح تولید ماتریکس، اوون پترسون، از روش هایی برای تشخیص «دنیای واقعی» و ماتریکس به روشی فراگیر استفاده کرد. تیم طراحی تولید عموماً نسبت به رنگ سبز متمایز کد ماتریکس در صحنههایی که در شبیهسازی تنظیم میشوند، تعصب دارند، در حالی که در صحنههایی که در «دنیای واقعی» اتفاق میافتند، تأکید بر رنگ آبی وجود دارد. علاوه بر این، صحنههای ماتریکس کمی پوسیدهتر، یکپارچهتر و شبکهای بودند تا ماهیت سرد، منطقی و مصنوعی آن محیط را نشان دهند. برای «دنیای واقعی»، موهای بازیگران کمتر مدل میشد، لباسهایشان محتوای پارچهای بیشتری داشت و سینماگران از لنزهای بلندتری برای نرم کردن پسزمینه و تأکید بر بازیگران استفاده میکردند.
Nebuchadnezzar بهجای مجموعههای تمیز، سرد و استریل داخلی سفینه فضایی که در تولیداتی مانند Star Trek استفاده میشود، به گونهای طراحی شده بود که ظاهری اصلاحشده داشته باشد. سیم ها برای نشان دادن اجزای داخلی کشتی قابل مشاهده بودند و هر ترکیب به دقت طراحی شده بود تا کشتی را به عنوان “ازدواج بین انسان و ماشین” منتقل کند. برای صحنه ای که نئو در غلاف متصل به ماتریکس بیدار می شود، غلاف طوری ساخته شده بود که کثیف، استفاده شده و شوم به نظر برسد. در طول آزمایش مکانیسم تنفس در غلاف، آزمایشکننده در کمتر از هشت دقیقه دچار هیپوترمی شد، بنابراین غلاف باید گرم میشد.
کیم بارت، طراح لباس، گفت که شخصیت ها و محیط آنها را با لباسشان تعریف می کند. به عنوان مثال، لباس اداری ریوز برای توماس اندرسون طراحی شده بود تا ناخوشایند، ژولیده و نامناسب به نظر برسد. بارت گاهی برای هر لباس از سه نوع پارچه استفاده می کرد و همچنین باید کاربردی بودن بازیگری را در نظر می گرفت. بازیگران باید با لباسهایشان حرکات رزمی انجام میدادند، به صورت وارونه آویزان میشدند بدون اینکه مردم لباسهایشان را ببینند، و میتوانستند سیمها را در حالی که به تسمهها بسته بودند، کار کنند. برای ترینیتی، بارت با نحوه جذب و بازتاب هر پارچه انواع مختلف نور را آزمایش کرد و در نهایت توانست لباس ترینیتی را شبیه جیوه و لغزش روغن بسازد تا با شخصیت مطابقت داشته باشد. برای ماموران، لباس آنها برای ایجاد یک سرویس مخفی، ظاهر مخفی، شبیه به فیلم JFK و مردان کلاسیک سیاه پوش طراحی شده بود.
این عینک آفتابی که جزء اصلی زیبایی شناسی فیلم است، توسط طراح ریچارد واکر از سازنده عینک آفتابی Blinde Design سفارش داده شد.
رسانه خانگی
Matrix بر روی DVD و Laserdisc با نسبت تصویر اصلی 2.39:1 در 21 سپتامبر 1999، در ایالات متحده از Warner Home Video و همچنین با نسبت تصویر 1.33:1 در هنگ کنگ از ERA Home Entertainment منتشر شد. همچنین در VHS در هر دو فرمت تمام صفحه و عریض منتشر شد و سپس در 7 دسامبر 1999 منتشر شد. پس از انتشار DVD، اولین DVD بود که بیش از یک میلیون نسخه در ایالات متحده فروخت. تا سال 2000، این فیلم به اولین فیلمی تبدیل شد که بیش از سه میلیون نسخه در ایالات متحده فروخت. در آن زمان، این دیویدی به پرفروشترین نسخه دیویدی تمام دوران تبدیل شد و این رکورد را برای چند ماه پیش از آن که توسط گلادیاتور پیشی گرفت، حفظ کرد. در 10 نوامبر 2003، یک ماه پس از انتشار دی وی دی Matrix Reloaded، فروش DVD Matrix از 30 میلیون نسخه فراتر رفت. سپس در 29 نوامبر 1999 در هر دو فرمت VHS و DVD در بریتانیا عرضه شد. ماتریکس تنها در دو هفته بیش از 107000 نسخه DVD فروخت و رکورد آرماگدون برای تبدیل شدن به پرفروش ترین عنوان DVD کشور را شکست. The Ultimate Matrix Collection بر روی HD DVD در 22 مه 2007 و در Blu-ray در 14 اکتبر 2008 منتشر شد. این فیلم همچنین به صورت مستقل در یک نسخه Blu-ray دهمین سالگرد در قالب Digibook در 31 مارس 2009 منتشر شد. 10 سال بعد از اکران فیلم در سینما. در سال 2010، این فیلم یک دی وی دی دیگر به همراه دو دنباله آن به عنوان سه گانه ماتریکس کامل منتشر شد. همچنین در 22 می 2018 بر روی 4K HDR Blu-ray منتشر شد. این فیلم به عنوان بخشی از The Matrix Trilogy در 30 اکتبر 2018 بر روی 4K Ultra HD Blu-ray منتشر شد.
این فرنچایز همچنین شامل چهار بازی ویدیویی است: Enter the Matrix (2003)، که حاوی فیلمهایی است که بهطور خاص برای بازی گرفته شده است و رویدادهایی را که قبل و در حین Matrix Reloaded اتفاق میافتند، شرح میدهد. Matrix Online (2004)، یک MMORPG که داستان را فراتر از انقلابهای ماتریکس ادامه داد. The Matrix: Path of Neo (2005)، که بر سفر نئو در میان سه گانه فیلم ها تمرکز دارد. و The Matrix Awakens (2021)، نمایش فناوری تعاملی است که توسط Epic Games با استفاده از Unreal Engine 5 توسعه یافته است.
این فرنچایز همچنین شامل The Matrix Comics است، مجموعهای از کمیکها و داستانهای کوتاه که در دنیای The Matrix اتفاق میافتد که توسط چهرههایی از صنعت کمیک نوشته و تصویر شده است. اکثر کمیک ها در ابتدا به صورت رایگان در وب سایت رسمی ماتریکس ارائه شدند. آنها بعداً به همراه برخی مطالب جدید در دو جلد جلد شومیز تجاری به نامهای The Matrix Comics، جلد 1 و جلد 2، مجدداً منتشر شدند.
The Matrix در آخر هفته افتتاحیه 27.8 میلیون دلار و همچنین در پنج روز اول 37.4 میلیون دلار فروش داشت. برای داشتن بزرگترین آخر هفته های افتتاحیه آوریل و عید پاک از Lost in Space و Proposal Indecent Proposal پیشی گرفت. این فیلم همچنین دومین آخر هفته افتتاحیه را برای یک فیلم آغازین بهاری داشت که تنها پس از Liar Liar عقب بود. سه سال بعد در سال 2002، رکوردهای The Matrix برای داشتن بزرگترین تعطیلات آخر هفته های آوریل و عید پاک توسط The Scorpion King و Panic Room ثبت شد. پس از افتتاح، بالاترین آخر هفته افتتاحیه را در بین فیلم های سال 1999 داشت و به راحتی از پس انداز پیشی گرفت. علاوه بر این، این بزرگترین تعطیلات آخر هفته برای یک فیلم کیانو ریوز از زمان سرعت در سال 1994 بود. همچنین این فیلم در گیشه بالاتر از Forces of Nature در رتبه اول قرار گرفت. این فیلم به مدت دو هفته در صدر باکس آفیس باقی می ماند تا اینکه توسط Life از آن سبقت گرفت. در چهارمین آخر هفته، The Matrix برای مدت کوتاهی به رتبه اول بازگشت. هفته بعد، فیلم توسط Entrapment جابه جا می شود.
این فیلم در اکران اولیه خود 171,479,930 دلار (37 درصد) در ایالات متحده و کانادا و 292,037,453 دلار (63 درصد) در سایر کشورها به دست آورد که مجموعاً 463,517,383 دلار در سراسر جهان است. در آمریکای شمالی، پنجمین فیلم پرفروش سال 1999 و پرفروشترین فیلم با رتبه R در آن سال شد. در سراسر جهان، این چهارمین فیلم پرفروش سال، پس از جنگ ستارگان: اپیزود اول – تهدید شبح، حس ششم و داستان اسباببازی 2 بود. ماتریکس دومین فیلم پرفروشترین فیلم برادران وارنر در تمام دوران شد پشت تویستر به طور کلی، این فیلم سومین فیلم پرفروش با رتبه R در آن زمان بود، درست بعد از نجات سرباز رایان و ترمیناتور 2: روز داوری. پس از اکران مجدد، فروش جهانی فیلم 466,621,824 دلار است. در سال 2012، این فیلم در فهرست پرفروشترین فیلمهای تاریخ در رده 122 قرار گرفت و پس از Matrix Reloaded (742.1 میلیون دلار) دومین فیلم پرفروش در مجموعه ماتریکس بود.
ماتریکس توسط بسیاری از منتقدان، و همچنین فیلمسازان، و نویسندگان داستان های علمی تخیلی، [11] به ویژه برای صحنه های “اکشن تماشایی” و “جلوه های ویژه پیشگامانه” آن تحسین شد. برخی فیلم ماتریکس را یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی تمام دوران توصیف کرده اند. اینترتینمنت ویکلی ماتریکس را «تاثیرگذارترین فیلم اکشن نسل» نامید. کسانی نیز از جمله فیلسوف ویلیام اروین بوده اند که پیشنهاد کرده اند که فیلم مضامین مهم فلسفی و معنوی را بررسی کند. در جمعآوری نقد Rotten Tomatoes، این فیلم بر اساس 207 نقد، با میانگین امتیاز 7.7 از 10، دارای 83 درصد تاییدیه است. اجماع انتقادی این سایت میگوید: «به لطف دید تخیلی واچوفسکیها، ماتریکس ترکیبی هوشمندانه از اکشنهای دیدنی و جلوههای ویژه پیشگامانه است». در متاکریتیک، که امتیازی از ۱۰۰ را به نقدهای منتقدان اصلی میدهد، فیلم بر اساس ۳۵ نقد، امتیاز ۷۳ را دریافت کرد که نشاندهنده «بررسیهای عموماً مطلوب» است. تماشاگران شرکتکننده در نظرسنجی CinemaScore به فیلم نمره متوسط «A−» در مقیاس A+ تا F دادند. در نظرسنجی Sight & Sound در سال 2012 در میان منتقدان، رتبه 323 را در میان منتقدان، و 546 را در میان کارگردانان به خود اختصاص داد.
فیلیپ استریک در Sight & Sound اظهار داشت، اگر واچوفسکیها «ادعای اصالت پیام ندارند، آنها مبتکران شگفتانگیز روش هستند»، جزئیات فیلم و «تصاویر حیرتانگیز گسترده» آن را ستایش میکند. راجر ایبرت سه ستاره از چهار ستاره را به فیلم داد: او جلوههای بصری و پیشفرض فیلم را تحسین کرد، اما از تمرکز قسمت سوم روی اکشن متنفر بود. به طور مشابه، تایم اوت سوئیچهای «سرگرمکننده مبتکرانه» بین واقعیتهای مختلف، اجرای «بهطور عجیب و غریب» هوگو ویوینگ و طراحی فیلمبرداری و تولید فیلم را ستود، اما نتیجهگیری کرد: «با تبدیل شدن فیلم به یک اکشن نسبتاً روتین، پیشفرض امیدوارکننده بهطور پیوسته هدر میرود. عکس … یک تکه دیگر از هوکوم مفهومی بیش از حد طولانی.”
جاناتان روزنبام از شیکاگو ریدر فیلم را نقد منفی کرد و از آن به عنوان «تقریباً در ساعت اول» به عنوان سرگرمی ساده انتقاد کرد، تا زمانی که فیلم غرق در منابع متعددش شد… طنز زیادی وجود ندارد که بتوان آن را در اندازه واقعی نگه داشت. کشش نهایی پف کرده، مکانیکی و خسته کننده شده است.”
ایان ناتان از Empire کری آن ماس را “یک یافته بزرگ” توصیف کرد، “بالاهای بصری سورئال” را که توسط اثر گلوله تایم (یا “flo-mo”) فعال میشود ستایش کرد و فیلم را “از لحاظ فنی سبک و سبک شگفتانگیز” توصیف کرد. کاملاً با محتوا ادغام شد و خیلی جالب بود.” ناتان خاطرنشان کرد که اگرچه “طرح لونی” فیلم در برابر بررسی دقیق نمی ماند، اما این نقص بزرگی نیست زیرا “ماتریکس درباره تجربه ناب است”. Maitland McDonagh در نقد خود برای TV Guide گفت: “طرح داستانی واچوفسکیها به طرز شگفتآوری در سطوح مختلفی کار میکند: به عنوان یک تریلر علمی-تخیلی دیستوپیایی، به عنوان بهانهای درخشان برای صحنههای مبارزه مجلل و فراجنبشی فیلم، و بهعنوان یک فراخوان بسیار قانعکننده به تودههای مرده بالای چشم برای متحد شدن و کنار گذاشتن زنجیرشان… این تمثیل پاپ خیرهکننده در حسی تیره و خمیده غوطهور است که فراتر از نوستالژیک و نوستالژیک است. محکم بر شایستگی های خود می ایستد.”
اندرو اوهیر، منتقد Salon اذعان داشت که اگرچه ماتریکس از نظر او یک فیلم اساساً ناپخته و غیراصیل است (“این فیلم فاقد هر چیزی شبیه احساسات بزرگسالان است … این همه هوکم شبه معنوی، همراه با هجوم بیش از حد جلوه های ویژه – برخی از آنها کاملاً شگفتانگیز هستند – پسرهای 14 ساله را در خود نگه میدارند، نه به آنهایی از ما در هر سن و جنسیتی که هنوز یک پسر 14 ساله را در جایی در داخل پناه میدهیم.» او نتیجه گرفت، «مانند فیلم Bound. ، گستره و جسارت جذابی برای کار واچوفسکی ها وجود دارد و اشتیاق آنها برای پیچش های داستانی بیشتر و تصاویر دیوانه کننده بیشتر به طور فزاینده ای مسری می شود. در یک مفهوم محدود و عمیقاً گیک، این ممکن است یک فیلم مهم و سخاوتمندانه باشد. واچوفسکی ها احساس کمی دارند. برای شخصیت یا تعامل انسانی، اما اشتیاق آنها به فیلم ها – برای ساختن آنها، تماشای آنها، سکونت در دنیای آنها – خالص و عمیق است.”
فیلمسازان و سازندگان داستان های علمی تخیلی به طور کلی دیدگاهی مکمل از ماتریکس داشتند. ویلیام گیبسون، یکی از چهرههای کلیدی در داستانهای سایبرپانک، این فیلم را «لذت بیگناهی که مدتها بود احساس نکرده بودم» نامید و گفت: «نئو قطعاً قهرمان داستانهای علمی تخیلی من است.» جاس ویدون فیلم را “شماره یک من” نامید و داستان، ساختار و عمق آن را تحسین کرد و نتیجه گرفت: “در هر سطحی که بخواهید به آن برسانید کار می کند.” دارن آرنوفسکی اظهار داشت: “من از ماتریکس خارج شدم… و داشتم فکر می کردم، “حالا مردم چه نوع فیلم علمی تخیلی می توانند بسازند؟” واچوفسکیها اساساً تمام ایدههای علمی-تخیلی بزرگ قرن بیستم را گرفتند و آنها را در یک ساندویچ فرهنگ پاپ خوشمزه قرار دادند که همه روی کره زمین آن را بلعیدند.»[128] ام. نایت شیامالان تحسین واچوفسکیها را ابراز کرد و گفت: «هر چه که شما بخواهید. به ماتریکس فکر کنید، هر شات به دلیل علاقه ای که دارند وجود دارد! سایمون پگ گفت که ماتریکس “هیجان و رضایتی را که The Phantom Menace نتوانست الهام بخشد، ارائه کرد. ماتریکس تازه و جذاب به نظر می رسید و از نظر بصری نفس گیر بود؛ استفاده فوق العاده و هوشمندانه از CGI برای تقویت اکشن روی صفحه و ایجاد تعادل عالی از CGI. واقعی و هایپررئال. این احتمالا جالب ترین فیلمی بود که تا به حال دیده بودم.” کوئنتین تارانتینو ماتریکس را به عنوان یکی از بیست فیلم مورد علاقه خود از سال 1992 تا 2009 برشمرد. جیمز کامرون آن را “یکی از عمیق ترین فیلم های علمی تخیلی ساخته شده تا کنون” نامید. کریستوفر نولان آن را بهعنوان یک پدیده جریان اصلی فوقالعاده قابل لمس توصیف کرد که باعث شد مردم فکر کنند، هی، اگر این واقعی نباشد چه؟